جدول جو
جدول جو

معنی بیت الله - جستجوی لغت در جدول جو

بیت الله
خانۀ خدا، کعبه
تصویری از بیت الله
تصویر بیت الله
فرهنگ فارسی عمید
بیت الله(بَ تُلْ لاه)
بیت الحرام. (آنندراج). کعب. بیت الله الحرام زاده الله تشریفاً و تعظیماً. (منتهی الارب). بیت الدعا. (مجموعۀ مترادفات ص 342). بیت العتیق. خانه خدای که خانه کعبه باشد. (ناظم الاطباء) :
بگردانم ز بیت الله قبله
به بیت المقدس و محراب اقصی.
خاقانی.
باقطار خوک در بیت المقدس پا منه
با سپاه پیل بردرگاه بیت الله میا.
خاقانی.
از طرف بیت الله بولایت مازندران رسیدند. (انیس الطالبین). رجوع به بیت الحرام و بیت الحرم و کعبه و مکه شود
لغت نامه دهخدا
بیت الله
کعبه، بیت الحرام
تصویری از بیت الله
تصویر بیت الله
فرهنگ لغت هوشیار
بیت الله((~. لْ لا))
خانه خدا، کعبه
تصویری از بیت الله
تصویر بیت الله
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عزت الله
تصویر عزت الله
(پسرانه)
عظمت و بزرگی خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذبیح الله
تصویر ذبیح الله
(پسرانه)
قربانی خداوند، آنکه در راه خداوند قربانی شده است، لقب اسماعیل (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عین الله
تصویر عین الله
(پسرانه)
چشم خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فیض الله
تصویر فیض الله
(پسرانه)
لطف و محبت خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیف الله
تصویر سیف الله
(پسرانه)
آنکه به منزله شمشیر خدا است و در راه خداوند مبارزه می کند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیبت الله
تصویر هیبت الله
(پسرانه)
شکوه و جلال خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حبیب الله
تصویر حبیب الله
(پسرانه)
دوست و یار خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آیت الله
تصویر آیت الله
(پسرانه)
نشانه خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آیت الله
تصویر آیت الله
نشانه و حجت خدا، عنوان یا لقبی که مسلمانان به مجتهدان و عالمان بزرگ دین می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حبیب الله
تصویر حبیب الله
دوست خدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبی الله
تصویر نبی الله
لقب حضرت محمد بن عبدالله (ص)
پیغمبر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، وخشور، پیغامبر، رسول، پیمبر، پیامبر، نبی، پیغمبر خدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبیل الله
تصویر سبیل الله
آنچه در راه خدا بذل کنند، هر کار نیکی که در راه خدا انجام دهند مانند جهاد، طلب علم، حج، هر کار خیری که خداوند امر فرموده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیت الخلا
تصویر بیت الخلا
مستراح، جایی
فرهنگ فارسی عمید
خدای پاکیزه گرداناد... . یا طبی الله تربته خدای خاک (قبر) او را پاکیزه گرداناد، (پس از ذکر نام مرده گویند) : اما در روزگار ما هم از خلفاء بنی عباس ابن المستظهر المسترسد بالله امیر المومنین - طیب الله تربته و رفع فی الجنان رتبته - از شهر بغداد خروج کرد... یا طیب الله رمسه. خدای خاک قبر او را پاکیزه گرداناد، (پس از ذکر مرده گویند) یا طیب الله روضته. خدای باغ (مرقد) او را پاکیزه گرداناد، (پس ازذکر نام مرده گویند) یاطیب الله فاک. خدای دهانت را پاک و پاکیزه گرداناد، (پس از شنیدن خطابه ای نیک یا آوازی خوش شنوندگان گوینده و خواننده را گویند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبی الله
تصویر نبی الله
پیغامبر خدا، لقب محمد ص بن عبدالله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایم الله
تصویر ایم الله
سوگند خدا
فرهنگ لغت هوشیار
راه خدا، طریق خدای. یا فی سبیل الله. (در راه خدا) آنچه در راه خدا گذاشته اند و همه کس می تواند تمتع از آن برد و سا برای کاری یا اشخاص معین قرار داده باشند، قتال با کافران در راه خدای، راه خدا
فرهنگ لغت هوشیار
درخدا، در رحمت الهی: سامری را آن هنر چه سود کرد کان فن از باب الهش مردود کرد. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیات الله
تصویر آیات الله
جمع آیه الله
فرهنگ لغت هوشیار
گواه خدا خدانشان نشانه خدا حجت خدا، عنوانی که بمجتهدین وعلمای بزرگ دینی دهند آیات الله یا آیه الله العظمی. عنوانی که بمجتهد مرجع تقلید دهند
فرهنگ لغت هوشیار
مستراح، آبشتگاه، آبریزگاه آبشتگاه آبستگاه آبخانه آوتابه خانه ادبخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیت العزه
تصویر بیت العزه
خانه عزت، قلب و اصل بمقام جمع در حال اتصال بحق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقیه الله
تصویر بقیه الله
باقی گذاشته خدا، لقب حضرت مهدی (عج)
فرهنگ لغت هوشیار
نیوساو از مدارج عالی سیرالی الله است. سیرالی الله وقتی بپایان میرسد که سالک وجود خود را از ما سوی الله قطع کند و سیر فی الله آنگاه محقق شود که بنده را بعد افنای مطلق وجودی و ذاتی مطهر از لوث حدثان ارزانی دارد توضیح محبوب چون خواهد که محب را برکشد نخست هر لباسی که او برکشد و بدل آن خلعت صفات خود درپوشد. پس بهمه نامهای خودش بخواند و بجای خودش بنشاند یا در موقف المواقفش موقوف گرداند یا بعالمش بهر تکمیل ناقصان باز گرداند. چون بعالمش مراجعت فرماید آن رنگهای عالم که از وبر کشیده بود اکنون برنگ خود در وی پوشاند عاشق چون در کسوت خود نگرد خود را برنگ دیگر بیند حیران بماند. . درخود نگرد همگی خود او را یابد... در هرچه نظر کند وجه دوست بیند معلوم کند که: کل شی هالک الوجهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسم الله
تصویر بسم الله
بنام خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیت الله
تصویر آیت الله
نشانه و حجت خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبیح الله
تصویر ذبیح الله
یزش خدا در باور یهودان اسحق فرزند سارا در باور مسلمانان اسمعیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیت الله
تصویر آیت الله
((~ُ لْ لا))
نشانه و حجت خدا، عنوان یا لقبی که مسلمانان به مجتهدان و عالمان بزرگ دین می دهند
آیت الله العظمی: عنوان و لقب مجتهدان شیعه که مرجع تقلید هستند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بقیه الله
تصویر بقیه الله
((بَ یَّ تُ لْ لا))
باقی مانده خدا، باقی گذاشته خدا از چیزهای خوب و حلال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسم الله
تصویر بسم الله
((بِ مِ لْ لا))
به نام خداوند، به نام خدا (جمله ای که فارسی زبانان هنگام شروع کاری یا قدم نهادن در جایی گویند)، بفرما میل کن، بخور، نوعی تعارف برای این که کسی پیشقدم شود، بفرمایید، پیش افتید
فرهنگ فارسی معین
خانه خدا، کعبه
فرهنگ واژه مترادف متضاد